نماز جمعه فردا...

دوستان حالا که کودتاگران با وقاهت تمام و کامل مراسم تنفیذ و تحلیف را برگزار کردن وظیفه ما در مراسم نماز جمعه فردا چیست؟

آیا کسی خبر موثقی داره چه کسی پیش نماز خواهد بود؟

محمد قوچانی...

فکر میکنم کمتر کسی باشد که اسم محمد قوچانی را نشنیده باشد. ولی متاسفانه در یکی، دوماه گذشته کمتر از محمد اسمی برده شد. اما طبق برخی از اخبار منتشر شده امروز، فرداجلسه دادگاه نمایشی ایشان است!!

با توجه به دادگاههای گذشته جمهوری اسلامی و اعترافاتی که اخیرا از صدا و سیمای دولت کودتا دیده ایم بنظر شما محمد به چه جرمی محاکمه خواهد شد و به چه چیزهایی اعتراف خواهد کرد؟

به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی دربند این دولت کودتا.

آیا کسی اعترافات ابطحی را باور خواهد کرد؟

در شرایطی که حکومت در طول ۳۰ سال گذشته بارها افراد بانام و بی نام را مجبور به اعتراف کرده است آیا اینبار هم موفق میشود؟

از آنجا که هر بار رسانه ملی با تبلیغات گسترده خود تلاش در جهت القا کردن تئوری توطعه بوده است این بار هم بنظر میرسد با این هدف سعی در پلیسی کردن جامعه و در نتیجه فشار بیشتر به مردم هستند. ولی از انجا که طبق تجربه های قبلی که همه افراد پس از آزادی اعلام کردند که تحت فشارهای بسیار زیاد روانی اقدام به اعتراف کرده اند هیچ وقت این پروژه های تلویزیونی دولت کودتا موفق نخواهد بود. لازم به یادآوری است که حتی طبق قوانین موجود اعترافاتی که درزمان بازداشت تحت فشار گرفته شده است هیچ ارزش قانونی ندارد.

مسئله بسیار مهمی که باید توجه داشت این است که کودتاچیان اینبار در معادلات سیاسی خود اشتباهات بسیار زیادی مرتکب شده اند و نگاه دقیقی از وضعیت موجود جامع ندارند. بقول یکی از دوستان ترس مردم ریخته است و مردم پس از سالها تصمیم به گرفتن حقوق پایمال شده خود میباشند. آیا کسی باور خواهد کرد آقای ابطحی که خود در زمان بازداشت وبلاگ نویسان تلاش بسیار زیادی برای آزادی انان کرد و همچنین پس از آزادی آنها با جلساتی با حضور انها بر این نکته که اعترافات انان مبنای حقوقی نداشته و صرفاّ زیر فشارهای روانی و شکنجه گرفته شده است خود نیز اعتراف کرده است ؟ خیر و جواب این است که ایشان هم گرفتار این بازی کثیف حکومت شده است!

بنابراین بار دیگر حکومت با مشارکت صدا و سیما سعی در مخدوش کردن چهره های اصلاح طلب و مردمی دارد که با هوشیاری مردم مطمئناّ موفق نخواهد بود. باشد که هر چه زودتر شاهد پیروزی کامل جنبش و مقاومت اصلاح طلبی ایران باشیم. در پایان امیدوارم تمامی زندانیان سیاسی دربند جمهوری اسلامی هر چه زودتر ازاد شوند. مخصوصاّ اقایان ابطحی و حجاریان عزیز.

پی نوشت: کاریکاتورها از آقای نیک آهنگ کوثر

آیا از نظر خ.ر هموطنان ارمنی انسان نبودند؟

در مملکتی که بمناسبت مرگ آیت الله سگ عزای عمومی اعلام میشود و بمناسبت مرگ آیت الله گربه چند روز تعطیل میشود، به چه دلیل آیت الله خر حتی یک بیانیه ساده بمناسبت سانحه هوایی هواپیمای هموطنان ارمنی صادر نکرد!؟
جالب است بدانید که دولت ارمنستان در شرایطی عزای عمومی اعلام کرد که اکثر جان باختگان ارامنه ایران بودند. حال آنکه جمهوری اسلامی نسبت به مرگ جانگداز این عزیزان که خود عامل اصلی در بوجود آمدن این حادثه بود هیچ عکس العمل شایسته ای نشان نداد!

پی نوشت: عامل حادثه بودن بخاطر ایمن نبودن هواپیماهای مسافربری که جان مسافران را تهدید میکند!

Double Standard

نمیدونم چی بگم، الان از خواب بیدار شدم و خبر سقوط هواپیمای مسافربری را خوندم. آخه آقای غرب ، آقای اروپا تا کی می خواهید سیاست دو بام و هوا را در برابر ایران ادامه دهید. هواپیماهای مسافربری یکی پس از دیگری دچار سانحه میشوند و این فقط بعلت فرسودگی ناوگان هوایی هست و دلیل عمده آن عدم امکان خرید هواپیماهای نو بخاطر تحریم های اقتصادی است که از طرف شما اعمال میشود. ولی ظاهراّ این تحرم ها همیشه یکسان عمل نمی کنند! چراکه دنیا در بهت فرو رفت وقتی فهمید که شما آقایان آخرین تجهیزات ردیابی تلفن و کنترل سایبرها را در اختیار ج.ا. قرار دادید...
پس کجاهستند این انجمن های حقوق بشر که موضع خودشان را اعلام کنند. جان انسانها برای جمهوری اسلامی پشیزی ارزش ندارد ولی شما چرا؟ آیا کشته شدن انسانهای بی گناه در این سانحه های هوایی مسئولیتی بر عهده شما نمی گذارد...

بابام میگه ۹۰ درصد میدونن ولی ۱۰ درصد هم نمیدونن!

امروز داشتم با پدرم صحبت میکردم و چون خارج از کشور بود با خیال راحت تونستیم چند کلمه صحبت کنیم. حرف بابا این بود که: ۹۰ درصد مردم میدونند که چی نمیخواهند ولی ۱۰ درصدشون هم نمیدونند چی میخواهند!! درست مثل زمان انقلاب که مردم داد میزدن که جمهوری اسلامی میخواهند بدون اینکه میدونستند جمهوری اسلامی چی هست!!

و اما روزی که...

منبع: نشریه «خیابان»

"قدرت و مشروعیت"

چند روز گذشته با دوستان بسیار زیادی صحبت کردم که چرا مهم است ما به مبارزات خودمون ادامه دهیم و عملاّ با کارهایی مثل نافرمانی مدنی به حکومت نشان دهیم که پیش ما مشروعیت ندارد. درست است که حکومت و دولت تمام ارکان قدرت را در دست دارند ولی تا زمانی که ما از خواسته هایمان کوتاه نیاییم ترس و خوف حکومت از ما مردم وجود خواهد داشت و این تبدیل به یک جنگ فرسایشی علیه دولت خواهد بود. تا زمانی که مردم داخل کشور دولت را سرچشمه گرفته از ارای خودشان نمی دانند دول خارجی هم انها را به رسمیت نخواهد شناخت. همانطور که در هفته های اول این جنبش؛ غرب بسیار منفعلانه با این کودتا برخورد کرد و بعد که اعتراضات مردم ایران در تمام دنیا طنین انداز شد و به اوج خودش رسید مجبور شد نسبت به اتفاقات بعد از انتخابات عکس العمل نشان دهد که میتوان به پس گرفتن دعوت از دیپلماتهای ایرانی به شرکت در جشن ۴ ژوئن توسط امریکا اشاره کرد!
مورد بعدی که در نوع خود بی نظیر بود جواب صریح آیت الله منتظری در استفتایی بود که از طرف اقای کدیور از ایشان شد. ایشان اعلام کردند که آقایان خامنه ای و احمدی نژاد خود به خود مشروعیت خود را برای حفظ مقام از دست داده اند. در این فتوا آمده است: تصدی چنین افرادی هیچگونه مشروعیتی ندارد و چنانچه به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود تا برکناری آنها ابراز کنند.
پس ما تا زمانی که دولت نا مشروع احمدی نژاد بر سر کار است باید دولت را دولت کودتا بنامیم و این خود ناخوداگاه باعث میشود که شور این جنبش در دل ما زنده نگه داشته شود و در فرصت های مناسب اقدامات لازم را بعمل اوریم.

غیبت مهدوی و غیبت موسوی!

همانطور که شما دوستان هم در جریان هستید در چند روز گذشته هیچ خبری از آقایان خاتمی، موسوی و کروبی نبوده است. بدور از انتظار نبود که اگر آقایان شرایط لازم را برای شرکت در راهپیمایی های مردمی ندارند (مثلاّ حبس خانگی هستند) با صدور بیانیه هایی به مردم قوت قلب بدهند و انها را تشویق به ادامه مبارزات سیاسی، اجتماعی و... خودشان کنند.
سوال اینجاست که ایا در شرایط فعلی این جنبش مردمی نیاز به رهبر (صاحب) دارد یا بیشتر نیاز به رهبری (هدایت)؟
البته همانطور که خود آقای موسوی هم در بیانیه های قبلی اذعان فرمودند ایشان تمام تلاششان این است که خود را به مردم برسانند. در واقع میتوان برداشت کرد که ایشان نقش اصلی را بر عهده مردم میدانستند تا خودشان!
در هر حال در شرایط فعلی که عده ای خود را ملزم به ایجاد زمینه حظور برای غیبت کبری میدانند رهبران جنبش اصلاح طلبی باید از غیبت صغری پرهیز کنند. این وظیفه بر عهده انهاست که این شور و شوق را تا اخر در قبال هر هزینه و بدور از هیچ مصلحت اندیشی در قبال حفظ نظام به هر شکل ممکن ادامه دهند. باشد که تاریخ از انها به نام نیک یاد کند.

آیا تشکیل دادن حزب سیاسی در شرایط فعلی به معنی پذیرفتن شرایط موجود نیست؟

چرا موسوی این روزها پیداش نیست؟ آیا تشکیل دادن حزب سیاسی در شرایط فعلی به معنی پذیرفتن شرایط موجود نیست؟ آیا عوض شدن شعارهای مردم در روزهای گذشته عملاّ دستاورد خوبی بوده است؟
اشتباه نکنید، من هم با وجود احزاب در جامعه خیلی موافقم ولی فکر میکنم در شرایط موجود هدف و انرژی ما باید در جهت خواسته های اولیه ما باشد. این انتخابات یک کودتا بوده و رای های ما را به تاراج برده اند. بنابراین نباید فراموش کنیم که اول باید رای هایمان را پس بگیریم بعد به دنبال خواسته های دیگرمان برویم.
من هنوز به طور دقیق نمیدانم چه تعدادی در تظاهرات امروز شرکت کردند ولی چیزی که ملموس است، این است که هم نوع شعارها داره عوض میشه و هم نوع آدمهایی که این روزها دارند شرکت میکنند. باز هم اشتباه نکنید منظورم بد و خوب قضیه نیست. منظورم این است که حضور مردم عادی کمتر شده است و الان جریان در دست یک عده رفرمیست دو آتشه است که عملاّ پشتیبانی جمعیت ملیونی را بدنبال خود ندارند و این باعث میشود که کودتاچیان راحت تر آنها را سرکوب کنند.
خیلی نگرانم، کاش یکی بود به من بگه چکار باید کرد و اخرو عاقبت ما با کودتاچیان چی میشه؟! کاش سران اصلاحات بدور از هیچ نگرانی دوشا دوش مردم امروز در راهپیمایی شرکت کرده بودند!

کودتا و حجاریان

پرسیدم: آخه سعید با این حال و روزی که دارد باز هم میتواند برای کودتاگران خطرناک باشد؟
گفت: عجب حرفی میزنی تو...! ما با حال و روزش که کاری نداریم، یعنی دیگه کاری نداریم!
پرسیدم: منظورت چیه؟
گفت: ای بابا شما هم که فقط ادعاتون میشه که باهوشین، مگر یادت رفت یکبار ترورش کردیم!
پرسیدم: پس دیگه باهاش چه کار دارین؟
گفت: آخه ما با اینکه سرشو زدیم بازم این کله داره کار میکنه!
پرسیدم: یعنی شما از سعید میترسید؟
گفت: ببین جوون کاری نکن حاجی را صدا کنم نکنه تو هم...
پرسیدم: بابا بی خیال من که چیزی نگفتم، فقط برای من جالب بود که سعید هنوز نماد اصلاحات است...
گفت: اصلاحات سیخی چند، زود باش حرف بزن بینم قلم بدست مزدور اغتشاشگر! حاجی، حاجی طرف...

دموکراسی در ایران

احمدی نژاد: این عقب افتاده هائی که میگفتند در ایران دموکراسی نیست حالا کجا هستند که بیایند و ببینند؟ امروز به لطف امام زمان نظام دموکراسی جمهوری اسلامی آنقدر پیشرفته است که مردم ما به جای یک رئیس جمهور دو تا رئیس جمهور دارند، یک رئیس جمهور منتخب، و یک رئیس جمهور منتصب!

کاربرهای بالاترین

خوب نه اینکه من خودمو جزء کاربرهای قدیمی بالاترین بدونم، ولی این را میتوانم بگم که برای مدت زمانی بیش از یکسال هر روز به آنجا سر میزدم تا ببینم آخرین اخبار از ایران و دنیا چیه. چیزی که برای من خیلی همیشه جالب بود برخورد دوستان با هم دیگه بود که مدام همدیگه را محکوم میکردن که قوانین رعایت نشده و... در هر حال خواندن بخش نظرات بیشترین وقت را میگرفت ولی در عوض من با دیدگاهای مختلف چه در داخل و چه در خارج از کشور بیشتر آشنا میشدم.
داستان به همین ترتیب بود تا اینکه کودتاچیان بر سر کار آمدند و همه چیز یکدفعه تغییر کرد. یکی از این تغییرات مربوط به وضعیت بالاترین است. چند وقتی میشه (یکی دو هفته) که سر و کله کاربرهای عجیب و غریبی پیدا شده! سوال من از صاحبان بالاترین اینه که آیا واقعاّ راهکاری برای شناسایی آنها و برخورد با آنها نیست؟
همانطور که دوستان دیگه هم پیشنهاد دادن، من هم فکر میکنم بهترین راه حل این باشه که بالاترین برای مدت زمانی هر چند کوتاه مثلاّ یکماه کاربر جدید نگیرد.
من همینجا از مدیریت صاحبان بالاترین تشکر میکنم و برای جنبش آزادی خواهی ایران عزیز آرزوی پیروزی. به امید ایرانی آزاد و آباد

بداخلاقی سیاسی را بخوانید " تقلب " در انتخابات

الان داشتم مصاحبه سارا سماواتی با عیسی سحرخیز را میخواندم در مورد حضور ناگهانی لاریجانی در صدا و سیما و همچنین سخنان وی در مورد وضعیت کشور و احتمال تقلب در آرای مردم. درست شنیدید تقلب همان واژه ای که در دوران خاتمی باید از اون به عنوان" بد اخلاقی سیاسی" یاد میشد، حالا خود آقایان بخاطر اینکه موقعیتشان در خطر است هیچ ترس و، واهمه ای از به کار بردن چنین ادبیاتی ندارند. جالب است که وقتی صحبت صیانت از آرا مطرح شد امثال کسانی مثل لاریجانی کم نبودند که عصبانی می شدند یعنی که چه؟ شورای نگهبان سر جای خودش است، نهادها و مسئولان کشوری هستند و امکان هیچ تقلبی نیست و بعضاّ شما را به ضدانقلاب نسبت میدادند ولی حالا اون واگویه گویی ها به فراموشی سپرده شده است! راستی که چرا؟ من به سهم خودم این را پیروزی جنبش اصلاح طلبی در ایران میدانم نظر شما دوستان چیست؟

و آن روزی که این وبلاگ متولد شد

خوب در این روزهای حساس که جنبش مدنی و اصلاح طلبی در ایران به اوج خودش داره نزدیک و نزدیک تر میشه نمی دانم از کجا باید شروع کنم، شاید بد نباشه که بدونید که اکانت من در فیس بوک بخاطر پستهای زیادی که جنبه اطلاع رسانی داشته غیر فعال شده و در بالاترین هم انرژی باقی نمونده، این مسائل باعث کدورت خاطر من شده. بنابراین به پیشنهاد یکی از دوستان تصمیم گرفتم افکار نامنظم خودم را اینجا ثبت کنم ، باشد که مجموعه ای مستند برای خودم و فرزندانم در آینده باشد